این جمله برای اکثر ما آشناست "این کتاب زندگی من را تغییر داد"، اما این تصور به بررسی بیشتر نیاز دارد. البته که دانش به ما کمک می کند تا زندگی بهتری داشته باشیم ولی کتاب های انگیزشی تقریباً هیچ چیز جدیدی ندارند و نکاتی که ذکر می شوند هزاران سال است توسط بودا و عیسی، افلاطون و سنکا، آدام اسمیت و بنجامین فرانکلین تا نیچه و فروید پوشش داده شده و به لطف آنها همه مردم می دانند که چگونه باید زندگی کنند.
ارتباط با کتاب های انگیزشی
به خاطر بیاورید که چند بار در زندگیتان والدین شما را نصیحت کرده اند و شما کاملاً آنها را نادیده گرفته اید؟ و بعد مدتی یکی از دوستانتان توصیه ای می کند وبا خودتان می گویید که این بهترین راهنمایی ممکن است، بنابراین پذیرش ما از ایدهها و توصیهها تا حد زیادی به فرد مقابل و شرایط بستگی دارد. همانطور که گفتیم بیشتر مردم می دانند واقعاً باید چه کار کنند اما عمل کردن به آن سخت است. اینجاست که دسته بندی مطرح می شود، روشی که مورد استفاده قرار می گیرد، باید بتواند سختی روانی انجام این فعالیت ها را کاهش دهد، مثلاً کتاب ویکتور فرانکل، "انسان در جستجوی معنا" را در نظر بگیرید، شاید بهترین کتاب سبک زندگی در تمام دوران باشد.
برای اینکه موفق شوید نیازی نیست که 7 یا 8 تا کتاب انگیزشی بخرید، تنها یک عدد کافیست تا شما را با اصول کلی آشنا نماید، تحقیقات نشان می دهد که افراد پس از آشنایی با این گروه از نوشته ها اقدام به تهیه تعداد بیشتری می کنند و خواندن را جایگزین عمل کردن می نمایند. همچنین شما می توانید با اشتراک گذاری تجربیات به خودتان و دیگران کمک کنید تا در مسیر درست قرار بگیرید.