همه شما در خودتان رفتارهایی را میبینید که دوست دارید آنها را تغییر دهید. این احتمال وجود دارد که همه شما در تلاش برای کمک به دیگران باشید تا رفتارهایشان را به روشی مثبت بهبود دهید. اینها میتوانند فرزندان، همسر یا حتی همکاران شما باشند. اما چرا با این تلاشهای زیاد و مکرر، این تحولات همیشه بیحاصلاند؟
بسیاری از افراد وقتی قصد دارند رفتار خود یا دیگران را تغییر دهند از استراتژیهایی بر پایه و اساس ترس و تهدید استفاده میکنند. برای مثال اگر میخواهید جلوی خوردن میان وعدههای اضافی را بگیرید، ممکن است این جمله را با خود تکرار کنید که مراقب باش، چاق میشوی.
یا اگر شما میخواهید به فرزندانتان در مورد ضررهای سیگار هشدار دهید، میگویید: کشیدن سیگار باعث مرگ میشود و اگر این کار را ادامه دهید، آسیب بزرگی خواهید دید. این نوع تهدیدها و هشدارها در مسائل بهداشتی و سیاستگذاریها نیز رایج هستند. همچنین بسیاری از افراد به این باور عمیق رسیدهاند که اگر مردم را بترسانند، رفتارهای آنها تغییر خواهد کرد.
فرضیه نادرست ترساندن به همراه تغییر رفتار
مطالعات علمی حاکی از آن است که هشدارها تاثیر کمی بر روی رفتارها دارند. برای مثال تصاویر گرافیکی ترسیمی روی بستههای سیگار تاثیرات چشمگیری در جلوگیری از کشیدن آن ندارند. همچنین در یک مطالعه نشان داده شده که افراد بعد از دیدن این تصویرها، اولویت ترک برای آنها کاهش مییابد.
اگر به رفتار حیوانات دقت کنید، زمانی که ترس در آنها به وجود میآید، معمولاً به یکی از دو حالت منجمد شدن و یا فرار کردن عکس العمل نشان میدهند. انسانها نیز به همین شکل عمل میکنند. زمانی که شما از چیزی میترسید، تمایل به فرار از آن را دارید یا به نوعی از مواجهه با آن پرهیز میکنید. بنابراین این رفتار میتواند به شکل دلیل تراشی یا نادیده گرفتن موضوع نمایان شود.
در نهایت، استفاده از ترس و تهدید همیشه کارآمد نیست و حتی گاهی میتواند نتیجه معکوس داشته باشد. پس بهتر است در جستجوی شیوههای دیگری برای تغییر و تحول در رفتار خود و دیگران باشید. روشهایی که باعث ایجاد نتایج مثبت شوند، نه ترس و انکار.