در سال 1931، گروهی از کاوشگران با استفاده از یک زیردریایی به کشف رمز و رازهای بزرگ در قطب شمال مشغول میشوند. آنها میخواهند که به بالاترین نقطه دنیا برسند و به آنچه که در زیر یخها پنهان شده، دست یابند. همچنین، با وجود شرایط سخت و دماهای یخزده، آنها هزاران کیلومتر در زیر یخها را طی کردند.
عاقبت کاوشگران در قطب شمال چه شد؟
کاوشگران، قرنهاست که در تلاشاند تا به بالای دنیا دست پیدا کنند، ابتدا این کار را با کشتیهایی که با دماهای سرد و یخهای دریایی مبارزه میکردند، انجام دادند. در این راه، ناوهای تحقیقاتی معمولا گرفتار یخها میشدند و خدمه امیدی به نجات نداشتند. با گذشت چند سال، کاوشگران با استفاده از سورتمههای سگ و حتی پیاده، پژوهشهای خود را ادامه میدادند که بیشتر به تراژدی منجر میشد.
یک کاوشگر برجسته به نام سر هوبرت ویلکینز، در برنامهریزی خود برای رفتن به قطب متوجه شد که زیردریایی بهترین راه رسیدن به این نقطه میباشد. قطب شمال، در میانه اقیانوس قرار دارد و به سرزمینهای قارهای متصل نیست، بنابراین، ویلکینز اعتقاد داشت که یک زیردریایی میتواند به بهترین شکل به این مکان دست پیدا کند. در نهایت، او با مجهز کردن یک زیر آبرو، تلاش کرد که معماهای بزرگ در قطب یخی را حل کند.
همچنین، نام زیردریایی ویلکینز، ناتیلوس بود که از دوران جنگ جهانی اول به صورت گستردهای معمار دریایی شناخته شدهای به اسم سایمون لیک، آن را بازسازی کرد. لیک، دماغه ناتیلوس را با ورقهای فولادی و بتن تقویت کرد تا در برخورد با یخها مشکلی پیش نیاید و یک سیستم جذب ضربه هیدرولیک را اضافه نمود تا ضربه را نرم کند. در نهایت، بالای زیر آبرو به چرخدندههای سورتمهای مجهز شد تا بتواند مثل یک توبوگان زیر یخها مسیر خود را ادامه دهد. به نظر شما سرانجام این مسافرت چه شد؟
سخن پایانی
سفر به اعماق ناشناختههای قطب شمال، خطرات و چالشهای زیادی را به دنبال دارد و کاوشگران در پی حقیقت و رمز و رازهای طبیعت هستند.